حرف هایی برای نگفتن

حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر انسان به اندازه حرف هایی ست که برای نگفتن دارد

حرف هایی برای نگفتن

حرف هایی هست برای نگفتن و ارزش عمیق هر انسان به اندازه حرف هایی ست که برای نگفتن دارد

چه بی تابانه می خواهمت

چه بی تابانه می خواهمت ،

ای دوری ات آزمون تلخ زنده به گوری

چه بی تابانه تو را طلب می کنم ،

بر پشت سمندی گوئی نوزین که قرارش نیست

و فاصله تجربه ای بیهوده است ...

بوی پیرهن ات اینجا و اکنون

کوه ها در فاصله سردند.

دست در کوچه و بستر حضور مانوس دست تو را می جوید

و به راه اندیشیدن یـأس را رج می زند بی نجوای انگشتانت فقط

و جهان از هر سلامی خالی ست